شعر طنز در مورد عمل زیبایی گوش الاغی
رواج یک خریت الاغ گونه
هر قطره ی مشکش، آبی ز حیات است
شرمنده ز شرمندگیَش، آب فرات است
*******************
تیری که از تجلّی تو پر درآوَرد
پس میرود ز پشت سرت سر درآوَرد
با تکه تکه کردن جسم تو؛ کوفه خواست
از پا مرا ز داغ برادر درآورد
او قصد آب داشت؛ وگرنه برادرم
با حملهای دمار ز لشگر درآوَرد
معامله با خدا
استاد سازگار
گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم
نفس شمرده زدم، همرهت پیاده دویدم
محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم
گهی به خاک فتادم، گهی ز جای پریدم
نیزهزار آمدهام یا تو پر از نیزه شدی؟
نگاهش کهکشان را تاب می داد
شب تاریک را مهتاب میداد
اگر یک دست در تن داشت عباس
تمام کربلا را آب میداد
شعر حجاب و آرامش
آرایشت آرامشت را برد، حتی تو از باران گریزانی
طایفه منتظران
هرکه در طایفه منتظران جا داردچشم امید به بیداری فردا دارد
ما که یک عمر دم از یاری مولا زده ایمگرچه گفتیم، ولی وقت عمل جا زده ایم
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است؟!
باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست
شعر بسیار زیبا در مورد دینداری برخی از ما !!!
شعر بسیار زیبا در مورد دینداری برخی از ما که نکات جالبی دارد، انشاء الله که جزو هیچکدام از اینها نباشیم و اگر خدای نکرده بودیم ، پس به خود بیاییم و توبه نموده و اسلام درست را اجرا و ایمان واقعی را به قلبهایمان راه بدهیم.
.: البته دقت شود؛ هرکسی را نمیتوان در این مضمون قرار داد و صرفاً هر کس خود را بسنجد :.
*****
آنقدر صفا کرد، صفا یادش رفت
قربان مونا رفت، مِنا یادش رفت
بازار بزرگ مکه را دید و دوید
حاجی بغل خدا، خدا یادش رفت