دست مجروح آقا را به سینه فشرد و با گریه گفت، ابوالفضل مایی!
او واقعا شیفته مقام معظم رهبری بود. شنیدم تابستان سال 65 که آقا به تبریز رفته بود، دست مجروح آقا را به سینه فشرده بود و سخت میگریست و با دلی پر احساس گفته بود؛ "ابوالفضل مایی"!
محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی نوست: امروز، روز آغاز دفاع مقدس و تکریم یاد امام (ره)، شهدا و جانبازان و ایثارگران و آزادگان است. انقلاب ما یک انقلاب الهی بود، سر جنگ با کسی نداشت و خود را برای یک نبرد خونین تن به تن برای گسترش مرزها آماده نکرده بود. انقلاب ما یک انقلاب وحیانی بود و همانند انقلاب انبیای الهی قبل از ورود از برج و باروها از دیوار قلبها وارد میشد و استقرار و جایگاه منطق انقلاب در فطرت انسانها بود. به همین دلیل بزرگترین تهدید برای قدرتهای جهانی و قدرتهای منطقهای بود.هیچ کس باور نمیکرد در ظهر روز 31 شهریور سال 59 از هوا، دریا و زمین میهن اسلامی ما مورد تجاوز نظامی قرار گیرد و کیلومترها در غرب و جنوب به تصرف دشمن بعثی که مستظهر به پشتیبانی آمریکا و شوروی و دهها ارتش تابن دندان مسلح منطقه بود، در آید. همزمان با این یورش وحشیانه، جریان نفاق، کفر و الحاد در یک اتحاد شیطانی شروع کردند از پشت خنجر زدن به ملت. آنها زیر پرچم لیبرالیسم، خونها ریختند، سرها بریدند، بدنها قطعهقطعه کردند. انفجار خونین حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر سال 60 و شهادت شهید بهشتی سیدالشهدای انقلاب اسلامی با 72 تن از یاران با وفای امام و انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت رجایی رئیسجمهور و باهنر نخست وزیر و شهدای محراب و17 هزار نفر از مردم بیگناه ایران که جزء شهدای ترور محسوب میشوند، فضای خونین آن روزگاران را تصویر میکرد.
ادامه مطلب ...
سهشنبه 1 مهر 1393 ساعت 15:00