.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام
.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام

سلام حضرت دلبر، سلام قرص قمر...!

سلام حضرت دلبر، سلام قرص قمر...!


زن چای را جلوی مرد گذاشت و پرسید: دکترا چی گفتن؟ مرد نگاه خسته‌اش را به زن دوخت و گفت: باید ببریمش آزمایش. زن، گوشه‌های روسری‌اش را به صورت کشید و گریست: چی به سر دخترم اومده؟

مادر، مشهد کجاست؟ زن چای را جلوی مرد گذاشت و پرسید: دکترا چی گفتن؟ مرد نگاه خسته‌اش را به زن دوخت و گفت: باید ببریمش آزمایش. زن، گوشه‌های روسری‌اش را به صورت کشید و گریست: چی به سر دخترم اومده؟
مرد، چای را در نعلبکی ریخت، و در حالی که حبه‌ای قند به دهان می‌گذاشت، گفت: دل با خدا دار، زن! دختر، در چهارچوب در ایستاده و سلام کرد، مرد آخرین جرعه چایش را سر کشید و به صورت دختر، خندید: سلام دخترم کجا بودی تا این موقع؟ دختر، خودش را به آغوش خسته او انداخت، و موهای بلندش،همچون موج، بر بازوی پدر ریخت. 
ادامه مطلب ...