.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام
.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام

نیزه‌زار آمده‌ام یا تو پر از نیزه شدی؟

نیزه‌زار آمده‌ام یا تو پر از نیزه شدی؟


نگاهش کهکشان را تاب می داد

شب تاریک را مهتاب میداد

                                                اگر یک دست در تن داشت عباس

                                                تمام کربلا را آب میداد

گر نخیزی تو زجا، کار ِحسین سخت تر است
نگران حَرَمَم ، آبرویم در خطر است

قامتِ خم شده را هر که ببیند گوید:
بی علمدار شده، دستِ حسین بر کمر است

داغ اکبر رمق از زانوی من بُرد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است 
 
 

داغ اکبر رمق از زانوی من بُرد ولی
بی برادر شدن از داغ پسر سخت تر است

دست از جنگ کشیدند و به من میخندند
تو که باشی به بَرَم، باز دلم گرم تر است

نیزه زار آمده ام یا تو پُر از نیزه شدی؟
چو ملائک بدنت پُر شده از بال و پر است


پیش ِ من با سر مُنشَق شده تعظیم نکن
که خدا هم ز وفاداری تو با خبر است

علقمه پر شده از عطر ِ گل ِ یاس، بگو
مادرم بوده کنارت که حسین بی خبر است؟

به تو از فاصله ی یک قدمی تیر زدند
قد و بالایِ رَسا هم سببِ دردسر است

اصغر از هلهله کردن بدنش میلرزد
گر بداند که تو هستی کمی آرام تر است

تیر باران که شدی یادِ حسن افتادم
دستت افتاده ز تن، فرق تو شق القمر است

وعده ی ما به نوک نیزه، به هر شهر و دیار
که به دنبال سرت خواهرمان رهسپر است

#سعیدخرازی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد