ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
خاطره ای بسیار زیبا و پر معنی ... همراه با یک اتفاق جالبتر، که ... خودتون بخونید و ببینید
جنگ تمام شد و داشتیم خط رو تحویل میدادیم، داشتیم با اتوبوس بر میگشتیم ... از اهواز به مشهد که 2 روز تو راه بودیم ... یه آقای شعبانی بود که نمیدونم الآن شاید تو همین جلسه هم باشه، نباشه، نمیدونم آقای شعبانی نامی بود، از بچه های شهرستانی ... (یک صدا از داخل جمعیت میگه: آقای شعبانی اینجا هستند!) آقای شهرستانی اینجایه؟؟ ... شما همون آقای شعبانی هستید؟؟ ... عجب، خوب، با اتوبوس با هم آمدیم از اهواز تا مشهد ... خوب پس الآن میخوام یه چیزی رو لو بدم، شما رو ... میخواستم غیبتت کنم، حالا که هستی نمیشه ... اگر شما همون آقای شعبانی هستید، اگر یادت باشه شما صدای خیلی بدی داشتی ...
<: ادامه خاطره رو از کلیپ نگاه کنید :>
<: جذابیتش توی کلیپه :>
منبع: مستضعفین تی وی
چقذر خنده دار بدی
دروغ گفتم
هنوز دانلودش کامل نشده
ای آهنگ وبلاگ هم پندری به مجردا گذاشته شده
هالا گوش کردمی
بسیار خنده دار بدی
به خصوص که خوده ر حیمپور از خنده روده بر شده بود
جداً ... خودش هم که مخنده جالبتر مشده!!