حاج همت تن ماهی رو با سبزی پلو قاطی می کرد؛ هنوز قاشق اول را نخورده رو به عبادیان پرسید: عبادی بچه ها همینو داشتن! عبادیان نگاهش را دزدید و گفت تُن را فردا ظهر می دیم. حاجی قاشق را برگرداند. عبادیان گفت: حاجی جون، به خدا فردا ظهر بهشون می دیم. حاجی همینطور که کنار می کشید گفت: