.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام
.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام

ماجرای شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)

ماجراشهادت حضرت فاطمه زهرا (س) 

راویان سنی و شیعه از « سلمی » همسر ابو رافع نقل کرده اند که گفت: من در ساعات آخر عمر فاطمه(س) از او پرستاری می کردم. یک روز حال او خوب شد و بیماریش آرام گردید امیرمؤمنان علی(ع) برای بعضی کارها را از خانه بیرون رفت ، فاطمه (س) به من فرمود: مقداری آب بیاور تا غسل کنم ، و بدنم را شستشو دهم ، آب آوردم و کمک کردم ، فاطمه(س) برخاست و غسل نیکوئی انجام داد ، لباسش را عوض کرد سپس به من فرمود : بستر مرا در وسط خانه پهن کن سپس رو به قبله بر آن بستر خوابید و به من فرمود: من امروز از دنیا می روم، من خودم را شسته ام ، هیچکس روی مرا باز نکند سپس دستش را زیر سرش گذاشت و از دنیا رفت.

روایت شده آن هنگام که حضرت فاطمه زهرا(س) جان سپرد ساعت بین مغرب و عشا بود وقتی که زمان احتضار فرارسید نگاه تندی کرد و سپس گفت :
آَلسَّلامُ عَلی جِبرَئیلَ آَلسَّلامُ عَلی رَسُو ل اللهِ آَللَّهُم مَعَ رَسُولِکَ اَللَّهُم فِی رِضوانِکَ وَجَوارِکَ وَدارِاکَ دارالسُّلامِ.
« سلام بر جبرئیل ، سلام بر رسو ل خدا(ص) . خدایا ، با رسول خدا(ص) هستم . خدایا ، در رضوان و جوار رحمت تو و در خانه تو خانه سلام هستم».
سپس به حاضران فرمود : آیا آنچه می بینم شما هم می بینید ؟
بعضی از حاضران گفتند : ای دختر حضرت رسول خدا(ص) چه می بین ی؟
فرمود : اکنون اهل آسمان را با موکبها و هیئتهای خود می نگرم و جبرئیل را می بینم و حضرت رسول خدا(ص ) را می نگرم که می فرماید : « ای دخترم ! نزد ما بیا که آنچه ( از نعمتها و رضوان الهی ) در پیش داری برای تو بهتر است».
زید بن علی(ع) نقل می کند : حضرت فاطمه زهرا(س) به جبرئیل و به پیامبر خدا(ص) و همچنین به عزرائیل سلام کرد حاضران صدای ظریف فرشتگان راشنیدند و بوی خوشی که خوشبو ترین بوها بود استشمام کردند.  

 

گزارش اسماءبنت عمیس ازلحظات شهادت زهرا(س) 
اسماء بنت عمیس می گوید هنگامی که حضرت فاطمه زهرا(س) به حال احتضار افتاد به من فرمود: « هنگامی که جبرئیل در ساعت رحلت پیامبر اکرم(ص) نزد پیامبر خدا(ص) آمد مقداری کافور از بهشت آورد حضرت پیامبر خدا(ص) آنرا سه قسم کرد یک قسم آنرا برای خود برداشت و یک قسم آنرا برای حضرت علی (ع) و یک قسم آنرا برای من گذاشت که وزن آن چهل درهم بود».
آنگاه به من فرمود: ای اسماء آن کافور باقمیانده را در فلان جا است بیاور و کنار سرم بگذار این را گفت و جامه اش را به سر کشید و فرمود اندکی صبر کن و در انتظار من باش سپس مرا صدا بزن اگر جواب تو را ندادم بدان که به پدرم ملحق شده ام.
اسماء اندکی صبر کرد سپس حضرت فاطمه (س) را صدا زد جوابی نشنید صدا زد : یابِنتَ مُحَمَّدِ المُصطَفی ، یابِنتَ اَکرَمُ مَن حَمَلَتهُ النُّساء، یابِنتَ خَیرِمَن وَطِاءَ الحِصی ، یابِنتَ مَن کان مِن کانَ مِن رَبِّهِ قابَ قَوسَینِ اَواَدنی.
ای دختر حضرت محمد مصطفی(ص)! ای دختر بهترین انسانها . ای دختر برترین کسی که برروی زمین راه رفت . ای دختر کسی که در شب معراج به جایگاه خاص قرب الهی رسید.
باز جواب نشنید اسماء روپوش را کنار زد ناگاه دریافت که حضرت فاطمه (س) به لقاءالله پیوسته است خود را به روی حضرت انداخت و او را می بوسید و عرض کرد : « ای فاطمه (س)! وقتی که به حضور پدرت رسول خدا(ص) رسیدی سلام مرا به او برسان » 

 
امام حسن (ع) وامام حسین(ع) کنارجنازه مادر  

سپس اسماء گریبانش را پاره کرد و سراسمیه از خانه بیرون آمد ، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را در بیرون خانه ملاقات کرد.
آنها گفتند : مادر کجاست ؟
اسماء سخنی نگفت آنها به سوی خانه روانه شدند و دیدند که مادرشان رو به قبله دراز کشیده امام حسین (ع) مادرش را حرکت داد ، ناگهان دریافت که مادرش از دنیا رفته است به برادرش امام حسن (ع) رو کرد و گفت : ای برادرم! خدا در مورد مادرم به تو اجر بدهد ( آجرک الله فی الوالدة )
امام حسن (ع) خود را به روی مادر انداخت گاهی او را می بوسید و گاهی می گفت : ای مادرم ! با من سخن بگو ، قبل از آنکه روح از بدنم بیرون رود.
امام حسین(ع) پیش آمد و پاهای مادرش را می بوسید و می گفت : « مادرم ! من پسرت حسین (ع) هستم قبل از آنکه قلبم شکافته شود و بمیرم با من سخن بگو».

ابلاغ خبر شهادت حضرت زهرا(س) به امام علی(ع)
اسماء به امام حسن و امام حسین(ع) عرض کرد : بروید نزد پدرتان علی (ع) و وفات مادرتان
را به او خبر دهید.

 امام حسن و امام حسین (ع) وارد مسجد شدند امام علی( ع ) در مسجد بود آنها شهادت
فاطمه(س) را به ایشان خبر دادند . امام علی(ع) از این خبر آنچنان دگرگون شد که بی
حال افتاد آب به صورتش پاشیدند وقتی که حالش خوب شد با ندائی جانسوز فرمود:
« ای دختر محمد(ص) به چه کسی خود را تسلیت بدهم تا زنده بودی مصیبتم را به تو تسلیت می دادم اکنون بعد از تو چگونه آرام گیرم؟ 

امام علی(ع) درکنارجنازه حضرت فاطمه زهرا(س) 

مورخ معروف مسعودی نقل می کند هنگامی که فاطمه(س) از دنیا رفت علی(ع) بسیار بی تابی
نمود و گریه و زاری شدید کرد و چنین مرثیه می خواند:
لِکُلِ اجتِماعِ مِن خِلیلِینِ فِرقَة وَکُلُّ الَُذِی دُونَ المَماتِ قَلیلُ
وَإنَّ افتِقادی فاطِمَة بَعدَ اَحمَدِ دَلیلُ عَلی آن لایدُومَ خَلِیلُ
« سرانجام هر اجتماع دو دوست ، به جدائی می انجامد و هر مصیبتی بعد از مرگ و فراق اندک ( و قابل تحمل ) است . رفتن فاطمه(س) بعد از پیامبر اکرم (ص) دلیل آنست که هیچ دوستی باقی نمی ماند».
روایت کننده می گوید : علی(ع) امام حسن و امام حسین(ع) را برداشت و با هم وارد آن اطاقی شدند که جنازه حضرت فاطمه(س) در آنجا بود دیدند اسماء در بالین حضرت نشسته و گریه می کند و می گوید : « ای یتیمان محمد (ص) ما بعد از پیامبر خدا(ص) خود را به فاطمه(س) تسلیت می دادیم اکنون به چه کسی تسلیت بدهیم؟»

وصیت نامه حضرت فاطمه زهرا(س)  

امیرمؤمنان حضرت امام علی (ع) جامه را از صورت حضرت فاطمه زهرا(س) برداشت نامه ای
را در بالای سر حضرت مشاهده کرد آنرا برداشت و دید در آن نوشته: « به نام خداوند
بخشنده و مهربان ، این است آنچه فاطمه دختر حضرت رسول خدا(ص) به آن وصیت نموده
است:
1- فاطمه گواهی می دهد که خدائی جز خدای یکتا نیست.
2- و محمد (ص) بنده و پیامبر خدا است.
3- بهشت و دوزخ حق است و تردیدی در بر پا شدن قیامت نیست و خداوند مردگان را از قبر بر می انگیزاند.
4- ای علی(ع) ! من فاطمه دختر محمد (ص) هستم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت از آن تو باشم تو از دیگران به من شایسته تر هستی « مرا شبانه حنوط کن و غسل بده و کفن نما و شبانه بر من نماز بخوان و مرا به خاک بسپار و به هیچکس خبر نده ! تو را به خدا می سپارم و به فرزندانم تا روز قیامت سلام می فرستم.

مردم درسوگ حضرت فاطمه زهرا(س)  

روایت شده اهل مدینه یک صدا به ناله در آمدند و زنهای بنی هاشم به خانه حضرت فاطمه زهرا(س) آمده و همه با هم ناله و زاری کردند آنگونه که نزدیک بود از صدای شیون آنها مدینه به لرزه درآید در آن حال گفتند : یاسَیدتاه! یابِنتَ رَسُول الله « ای بانوی بزرگوار ! ای دختر حضرت رسول خدا(ص) »>
مردم مدینه پیاپی به حضور امام علی(ع) آمدند آن حضرت نشسته بود و امام حسن و امام حسین (ع) به گریه افتادند.
ام کلثوم در حالیکه نقاب بر چهره و چادر بر سرافکنده بود و دامنش به زمین کشیده می شد و گریه او را بی تاب کرده بود از خانه بیرون آمد و فریاد می زد : « ای بابا ای رسول خدا(ص) ! براستی که امروز ما تو را از دست دادیم که بعد از آن هیچگاه بدیدار تو نایل نمی شویم ».
مردم اجتماع کردند و گریه و ضجه می نمودند و منتظر بودند تا جنازه حضرت زهرا(س) بیرون آید و بر آن نماز بخوانند . در این فرصت ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت : پراکنده شوید زیرا حرکت دادن جنازه فاطمه(س) تا شب به تأخیر افتاد مردم برخاستند و پراکنده شدند.

ماجرای غسل وکفن ونماز برجنازه  

چون شب فرارسید امام علی(ع) جنازه را غسل داد ، هنگام غسل هیچکس حاضر نبود جز امام حسن و امام حسین(ع) ، حضرت زینب (س) و حضرت ام کلثوم(س) ، فضه و اسماء بنت عمیس.
اسماء می گوید : فاطمه(س) به من وصیت کرد که هیچکس جز علی (ع) و من ، او را غسل ندهد من علی (ع) را در غسل دادن جنازه فاطمه(س) کمک کردم. 

 روایت شده : امام علی(ع) هنگام غسل حضرت فاطمه(س) می گفت :
« خدایا ، فاطمه (س) کنیز تو و دختر رسول و برگزیده تو است ، خدایا حجتش را به او تلقین کن ، و برهانش را بزرگ بدار و درجه اش را عالی کن و او را با پدرش محمد ( ص) همنشین گردان . »
و نیز روایت شده که : حضرت امام علی(ع) با همان پرده ای که بدن حضرت رسول خدا(ص) را خشک کرد بدن حضرت فاطمه(س) را خشک نمود ، وقتی که غسل تمام شد امام علی (ع ) جنازه را بر سریر ( شبیه تابوت ) نهاد و به امام حسن(ع) فرمود: به ابوذر خبر بده بیاید او ابوذر را خبر کرد و آمد و با هم جنازه را تا محل نماز حمل کردند امام حسن و امام حسین(ع) همراه امام علی(ع) بودند آنگاه امام علی (ع) بر جنازه نماز خواند.
روایت شده کثیر بن عباس در اطراف کفن فاطمه (س) این جمله ها را نوشت : تَشهَدُ اَن لااِلهَ اِلاُّ اللهُ وَاَنَّ مُحَمُّداَ رَسُولُ اللهِ .« فاطمه (س) گواهی می دهد که خدائی جز خدای یکتا نیست و محمد (ص) رسو ل خدا است».
و از روایت مصباح الانوار ظاهر می شود که پارچه های کفن حضرت فاطمه زهرا(س) خشن و ضخیم بود . زیرا در آن کتاب روایت شده : « هنگامی که حضرت فاطمه زهرا(س) در حال احتضار قرار گرفت ظرف آبی خواست و با آن غسل کرد سپس بوی خوش خواست و با آن حنوط نمود ( یعنی طبق دستور اسلام مقداری از بوی خوش مثل کافور را بر هفت محل سجده نهاد ) سپس پارچه هائی خواست جامه های خشن و ضخیم آوردند آنها را به خود پیچید » و نیز روایت شده که آن حضرت را با هفت پارچه کفن کردند.
و در کتاب روضة الواعظین آمده وقتی که شب شد و خواب بر چشمها چیره گشت و پاسی از شب گذشت حضرت علی(ع) همراه امام حسن و امام حسین(ع) ، عمار ، مقداد ، عقیل ، زبیر ، ابوذر ، سلمان ، بریده و چند نفر از خواص بنی هاشم جنازه را از خانه بیرون آوردند و بر آن نماز خواندند و در نیمه های شب آنرا به خاک سپردند حضرت علی(ع) اطراف قبر حضرت فاطمه زهرا(س) هفت قبر دیگر ساخت تا قبر حضرت فاطمه زهرا(س) شناخته نشود.
و در کتاب مصباح الانوارآمده شخصی از امام صادق(ع) سؤال کرد امیرمؤمنان امام علی( ع ) در نماز بر فاطمه زهرا (س) چند تکبیر گفت ؟
آن حضرت فرمود : علی (ع) یک تکبیر می گفت جبرئیل یک تکبیر می گفت و بعد فرشتگان مقرب الهی تکبیر می گفتند تا اینکه امیرمؤمنان علی ( ع) پنج تکبیر گفت.
شخص دیگری پرسید :در کجا بر او نماز خواند؟
امام صادق(ع) فرمود : در خانه اش نماز خواند سپس جنازه را حرکت دادند و از خانه بیرون آوردند.

امام حسن وامام حسین(ع) درآغوش حضرت فاطمه زهرا(س)
در روایت و رقه آمده ، امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: مشغول غسل دادن فاطمه(س) شدم او را در درون پیراهن بی آنکه پیراهنش را از تن بیرون آورم غسل دادم به خدا سوگند فاطمه(س) پاک و پاکیزه بود سپس از باقیمانده حنوط رسول خدا(ص) او را حنوط کردم و کفن بر او پوشاندم و پیچیدم وقتی که خواستم بندهای کفن را ببندم صدا زدم : «ای ام کلثوم ، ای زینب ، ای سکینه ، ای فضه ، ای حسن و ای حسین (ع) ، هَلُمُّواتَزَوَّدُوامِن اُمُّکّم...
« بیائید و از دیدار مادرتان توشه برگیرید که وقت فراق و لقای بهشت است » . حسن و حسین (ع) آمدند و با آه و ناله می گفتند :
« آه ! چه شعله حسرت و اندوهی که هرگز خاموش شدنی نیست برای فقدان جدمان مصطفی (ص) و مادرمان فاطمه (س) ای مادر حسن و ای مادر حسین ! وقتی که با جدمان ملاقات کردی سلام ما را به او برسان و به او بگو ما بعد از تو در دنیا یتیم ماندیم ».
امیرمؤمنان حضرت علی(ع) فرمود : « من خدا را گواه می گیرم که فاطمه (س) ناله جانکاه کشید و دستهای خود را دراز کرد و فرزندانش را مدتی به سینه اش چسانید » . ناگاه شنیدم هاتفی در آسمان صدا زد:
« ای علی ! حسن و حسین را از سینه مادرشان بلند کن که سوگند به خدا این حالت آنها فرشتگان آسمان را به گریه انداخت و دوستان مشتاق دوست خود می باشند » . آنگاه حسن و حسین (ع) را از سینه مادرشان بلند کرد.

سلام امام علی (ع)برحضرت رسول(ص)پس ازدفن حضرت زهرا(س)
شیخ طوسی نقل می کند هنگامی که امام علی( ع ) بدن حضرت فاطمه(س) را به خاک سپرد و قبر او را با زمین هموارنمود و دست خود را از غبار خاک پاک کرد غم و اندوهش به هیجان درآمد اشک بر گونه هایش جاری نمود و رو به جانب قبر حضرت رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) کرد و چنین گفت :
« سلام بر تو ای رسول خدا(ص) ! از جانب خودم و دخترت که هم اکنون در جوارت فرود آمد و به سرعت به تو پیوسته است ای پیامبر خدا(ص) صبرم از فراق دختر برگزیده ات کم شده و طاقتم از دست رفته است ولی پس از روبرو شدن با فاجعه عظیم رحلت تو هر مصیبتی به من برسد کوچک است یادم نمی رود که با دست خود پیکرت را در قبر گذاشتم و هنگام رحلت سرت بر سینه ام بود که روح تو پرواز کرد ، انا الله وانا الیه راجعون.
ای پیامبر خدا(ص) ! امانتی را که به من سپرده بودی به تو برگردانده شد اما اندوه من همیشگی است و شبهایم رابه بیداری بسر می برم تا اینکه به تو بپیوندم بزودی دخترت تو را آگاه خواهد کرد که امت تو به ستم کردن هم رای شدند . چگونگی حال را بی پرده از وی بپرس وضع چنین است در حالی که هنوز فاصله ای با زمان حیات تو نیفتاده و یادت فراموش نگردیده است ».
« سلام من بر هر دو شما سلام وداع کننده ، نه سلام کسی که ناخشنود یا خسته دل باشد اگر از خدمت تو باز می گردم از روی ملالت و خستگی نیست . و اگر در کنار قبرت اقامت گزینم نه به خاطر سوءظنی است که ازوعده نیک خدا در مورد صابران دارم .آری ، صبر کردن مبارکتر و نیکوتر است اگر بیم غلبه آنانکه بر ما سلطه یافتند نبود کنار قبر تو می ماندم و در نزد تربت تو اعتکاف می کردم و فریاد ناله از این مصیبت بر می داشتم مانند زنی که فرزندش مرده باشد خداوند می نگرد که من از ترس دشمنان دختر تو را پنهان به خاک سپردم آن دختر تو که حقش را ربودند و میراث او را از او باز داشتند تا اینکه از زمان تو چندان نگذشته و نام تو هنوز کهنه نشده است ، به پیشگاه تو ای رسول خدا(ص) شکایت می آورم و در اطاعت از تو تسلی خاطر و صبر و شکیبائی نیک است درود و رحمت و برکات خدا بر تو و بر دختر تو باد .»
و شاعر در این مورد چه نیکو سروده است:
وَلای الامُورتُدفَنُ سِرّاَ بِضعَة المُصطفی وَیعصَی ثَراهَا
فَمَضَت وَهِی اَعظَم النُّاسش شَجَواَ فِی فَمِ الدَّهرغُصَّة مَن حَواها
وَثَوتَ لاتَری لَها النَّاسُ مَثوی اَی فُدسِ یضُمَّهُ مَثواها
یعنی: برای چه باید مخفیانه دفن شود پاره تن پیامبر برگزیده خدا و قبرش با زمین هموار گردد.
حضرت فاطمه زهرا(س) در گذشت در حالی که در تنگنای تلخ روزگار اندوه او از همه اندوههای مردم بیشتر بود و قبر او ناشناخته شد و مردم آنرا ندیدند کدام زمین مقدسی است که قبر اورا در خود جای داده است ؟

گفتاردیگر حضرت امام علی (ع)درکنارقبر
در کتاب مصباح الانوار از امام صادق(ع) نقل شده که : امیرمؤمنان علی(ع) هنگامی که بدن حضرت زهرا(س) را در میان قبر نهاد گفت :
بسم الله الرحمن الرحیم ، بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله محمد بن عبدالله...
« ای صدیقه ! تو را به کسی که بهتر از من است تسلیم کردم و برای تو همان را که خدا می پسندد پسندیدم سپس این آیه راخواند:
مِنهاخَلقناکُم وَفیها نُعیدُ کُم وَمِنهانُخرجُکُم تارةَ اُخری. « ما شما را از آن خاک آفریدیم و در آن باز گردانیم و از آن نیر بار دیگر شما را بیرون می آوردیم »(3)
وقتی که قبر را هموار کرد و مقداری آب بر آن پاشید کنار قبر گریان و محزون نشست عباس (عمویش) آمد دستش را گرفت و به خانه اش برد.

نظرات 3 + ارسال نظر
حسین شنبه 17 اردیبهشت 1390 ساعت 11:07 http://www.14yar.mihanblog.com

افرین به کارت ادامه بده
موفق باشی

یاحق

سلام
خواهش میکنم
انشاء الله شما هم موفق باشید

باتشکر
.......خدا نگهدار.......

سارا شنبه 17 اردیبهشت 1390 ساعت 23:30 http://behtarenmadar.blogsky.com

سلام
خیلی عالی بود
ان شا ءالله همه ما ازفاطمیون باشیم اجرشماباحضرت زهرا

یلام
انشاء الله
موفق باشید

باتشکر
.......خدا نگهدار.......

ریحانه یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 ساعت 16:08

سلام
جواب یکی از سوالامو تو پاراگراف آخر پیدا کردم.
ممنونم- اجرتون با بی بی
یاعلی

سلام
خوشحال شدم شنبدم اخرش یکی از کارهام بدرد کسی خورد
خوب بود میگفتید سوالتون چی بوده و جوابش چی، ما هم میفهمیدیم
موفق باشید
اجر شما هم فرزندان بی بی

باتشکر
.......خدا نگهدار.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد