.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام
.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام

قرارگاه عاشقان کربلا

سفری به سرخی یاقوت
قرارگاه چهار 

      

شرهانی 

    

شرهانی 

 

 اینجا مزار عشق است

 با پا و سر قدم نه ای رهگذر

 در اینجا آهسته تر قدم نه!

کم کم به یادمان شرهانی می رسی. همان درهای آسمانی که هنوز در این سرزمین باز است. جایی که روزی مقر لشکر تفحص امام حسین(ع) و محل حضور شهدای تفحص بود. آری شرهانی...

قرارگاه دل بی قرار عاشقان کربلاست. شرهانی محل جوشش زمزم نیاز در کویر و شورستان نگاه منتظران است. شرهانی میعادگاه شهدای گمنام امام زمان  است. به آنجا که رسیدی با زمزم زلال چشمت غبار از دل بشوی و با زمزم دعای نور، شمعی را بر آن قبرهای غریب روشن کن. آرام تر قدم بگذار؛ خاک شرهانی هنوز امانت دار سینه های سرخ کبوتران عشق است؛ آرام تر... آرام تر....

 


 

جنگ تمام شده بود و بسیاری از شهدا جا مانده بودند. دلمان پیش آن ها بود باید می رفتیم و بر می گرداندیمشان، اما منطقه حساس بود و موافقت نمی کردند. بالاخره یک فرصت ده روزه گرفتیم. گذشته از دوری راه، دور و برمان پر از میدان مین بود. چند روزی کارمان جستجو، سوختن زیر آفتاب و دست خالی برگشتن بود. فرصت ما روز نیمه شعبان به پایان می رسید. بعضی بچه ها پیشنهاد کردند کار را تعطیل کنیم و روز عید به خودمان برسیم اما شهید غلامی گفت : نه ، تازه امروز روز کار است و باید عیدی خود را از آقا بگیریم. آفتاب داشت غروب می کرد که صدای ناله و توسل شهید غلامی بلند شد: آقا جون دیگه خجالت می کشیم تو روی مادرای شهدا نگاه کنیم... باید وداع می کردیم و بر می گشتیم. بغض توی گلوی بچه ها ترکید و به گریه افتادند. چند لحظه بعد ، فریاد شهید غلامی که رفته بود شاخه شقایقی را برای معراج شهدا از ریشه بیرون بیاورد، میخکوبمان کرد. به سویش دویدیم.... شقایق درست روی جمجمه شهیدی سبز شده بود!

چه حالی می شدی در این غروب نیمه شعبان ، اگر می دانستی نام این شهید ، مهدی منتظرالقائم است! 

همسفر، مسافر کربلای ایران باشید! 

    ادامه دارد....


 

باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از soshiyans 

نظرات 1 + ارسال نظر
اسماعیل صدیقی سه‌شنبه 13 دی 1390 ساعت 09:05 http://esmailseddighi.blogfa.com/

سلام آقا رضا
بعضی از این حرفها غلو است و بعضی از این دوستان مثل همین تبیان برای اینکه دل مردم بسوزانند و مطلب جذابتر کنند مثلا می نویسند از سر فلان شهید گل روییده آخر سبز شدن گل به بذر به خاک خوب و...خیلی چیزهای دیگر بستگی دارد مگر روی جمجمه شهید چقدر خاک است واز کجا آمده مگر شهیدی زیر خاک مدفون باشد نه بلافاصله بعد اتمام جنگ موفق باشید

سلام
البته این حرفها حجت نیست و راحت در آن میشود اشکال ایجاد کرد
و از طرفی هم در مورد مقام والای شهدا و گاهاً کراماتی که برخی مثل شهید برونسی داشته اند
نمیتوان هر دو زاویه را انکار کرد ولی خلاصه ظاهرآ این اتفاقی بوده که افتاده
بالاخره باید بذری باشه که در بیاد (هرچند به فرمان خدا بدن بذر هم میشه ولی منظورم این نیست) ولی حالا چرا و چطور اون بذر اونجا افتاده .....
درضمن من این رو گذاشتم چون یه برنامه ای خلیلی قبلها نشون میداد که مستند بود در مورد جسد شهدایی که مدتها بعد پیدا میشده
فیلمها همه مکستند و در لحظه پیدا شدن بودند و بود تصویر گلی که از داخل جمجمه یک شهید بیرون امده بود و بعد که معلوم شد هویت آن شهید، فهمیدند همان گلی بوده که به ان علاقه داشته و آنرا دوست داشته
حالا اینها رو نه میگم اتفاقه و نه میگم معجزه؛ بالاخره کاریه که شده و تصمیم با خواننده است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد