.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام
.: دل نوشته ها :.

.: دل نوشته ها :.

ترکیب و مخلوط تمام آنچه در توان برای ارائه داشته ام

ماجرای جواهرفروش فرانسوى و نذر برای روضه خوانی امام حسین (ع)

ماجرای جواهرفروش فرانسوى که برای روضه‌خوانی امام حسین(ع) نذر کرده بود 

  

 

  

بر صاحبان خرد، پوشیده نیست که طبع انسانى را به داستان و سرگذشت دیگران رغبتى بسزاست و از شنیدن و خواندن قصه ها لذتى وافر مى برد، از اینرو در سابق بازار قصه گویى رونقى داشته و شغل رسمى بوده و در این دوره هم بیشتر نشریات و مطبوعات براى جلب توجه خوانندگان، به نقل داستانهاى مهیج و رمانهاى سراسر دروغ مى‌پردازند و یا داستانهاى ساختگى مجلات خارجى را ترجمه مى‌نمایند و تعجب اینجاست با آنکه همه مى‌دانند که اینها سراسر دروغ و ساختگى است، در عین حال با اشتیاق و ولع تمام مى‌خوانند یا گوش مى‌گیرند و این نیست مگر همانى که اشاره شد که طبع انسان اصولا به قصه‌ها و سرگذشتها مایل است در حالى که مى توان این غریزه را در راه صحیح به کار انداخت و از آن به بهترین وجه ، بهره هاى فراوان برد.

از این غریزه مى توان براى عبرت گرفتن و بیدار شدن دلها از خواب غفلت نهایت استفاده را نمود و بدون اینکه به تحریف و جعل داستانهاى دروغى احتیاجى باشد از سرگذشت پیشینیان و دیگران اندرز گرفت چنانچه در قرآن مجید سرگذشت واقعى و قضایاى حقیقى پیشینیان را مکرر یادآور شده و از اقوام عاد و ثمود و نوح و فرعون و لوط در جاهاى متعدد، بحث فرموده و از عاقبت بدشان سخن گفته و دیگران را اندرز مى دهد که از چنین عقوبتهایى برحذر باشند.
 
آنچه در ادامه می‌خوانید ماجرای نذر کردن یک فرانسوی برای برپایی مراسم روضه خوانی برای امام حسین(ع) است که مرحوم آیت الله دستغیب شیرازی آنها را نقل کرده‌اند: جناب شیخ محمد حسن مولوى قندهارى که داستانهایى از ایشان ذکر شد نقل مى‌فرماید که: پنجاه سال قبل، 14 محرم منزل آقاى ضابط آستانه مقدس رضوى(ع) در عیدگاه مشهد، مرحوم مغفور شیخ محمد باقر واعظ حکایت نمود که در ماه محرمى از جانب تاجرهاى ایرانى مقیم پاریس براى خواندن روضه و اقامه عزادارى دعوت شدم و رفتم .
 
شب اول محرم یک نفر جواهرفروش فرانسوى با زوجه و پسر خود در مرکز ایرانى ها که من آنجا بودم آمد و از آنها تمنّا کرد که من نذرى دارم! شیخ روضه خوان خود را به این آدرس، ده شب بیاورید که براى من روضه بخواند.
 
حاضرین از من اجازه گرفتند قبول نمودم چون از روضه ایرانیها فارغ بودم حاضرین مرا برداشته با فرانسوى به خانه‌اش بردند، یک مجلس روضه خواندم هموطنان استفاده نموده و گریه کردند. فرانسوى و فامیلش مغموم و مهموم گوش مى‌دادند، فارسى نمى‌فهمیدند و تقاضاى ترجمه را نمى‌نمودند تا شب تاسوعا به همین منوال بود.
 
شب عاشورا به واسطه اعمال مستحبه و خواندن دعاهاى وارده و زیارت ناحیه مقدسه، منزل فرانسوى نرفتیم فردا آمد و ملول بود عذر آوردیم که ما در شب عاشورا اعمال ویژه مذهبى داشتیم قانع شد و تقاضا کرد پس براى شب یازدهم به جاى شب گذشته بیایید تا ده شب نذر من کامل شود.
 
روضه که تمام شد یکصد لیره طلا برایم آورد، گفتم قبول نمى‌کنم تا سبب نذر خود را نگویید. گفت: محرم سال گذشته در بمبئى صندوقچه جواهراتم را که تمام سرمایه‌ام بود دزد برد، از غصه به حد مرگ رسیدم، بیم سکته داشتم، در زیر غرفه من جاده وسیع بود و مسلمانان ذوالجناح بیرون کرده سر و پاى برهنه سینه و زنجیر زده عبور مى‌کردند، من هم از پله فرود آمده بین عزاداران مشغول عزادارى شدم، با صاحب عزا نذر کردم که اگر به کرامت خود جواهرات سرقت شده‌ام را به من برساند سال آینده هرجا باشم صد لیره طلا نذر روضه خوانى را مى‌پردازم .
 
چند قدمى پیمودم شخصى پهلویم آمد با نفس تنگ و رنگ پریده، صندوقچه را به دستم داد و گریخت حالم خوش شد، مقدارى راه رفتن را ادامه دادم و به خانه ام وارد شدم، صندوقچه را باز کردم و شمردم یک دانه را هم دزد تصرف نکرده بود. بابى انت وامى یا اباعبداللّه !

نظرات 5 + ارسال نظر
حریم یار پنج‌شنبه 10 آذر 1390 ساعت 12:48 http://harimeyaar.blogfa.com

از کربلا می‌آموزیم که حق‌الناس بر هر چیزی مقدم است. (امام حسین(علیه السلام) زمین کربلا را خرید، تا خونش در زمین مردم ریخته نشود و زائرانش در ملک مردم پا ننهند.) ما نیز باید در عزاداری مراعات مسافران، عابرین، همسایگان، اطفال، بیماران را بنماییم.
در کربلا می‌آموزیم توجه به برده و آزاد یکسان است. (امام حسین هم سر علی اکبر را در بغل گرفت، هم سر غلام را)
از کربلا می‌آموزیم سر از بدن جدا می‌شود، ولی از قرآن جدا نمی‌شود. (سر امام بالای نی قرآن خواند.)
از کربلا می‌آموزیم که چگونه افرادی به خاطر جایزه و حکومت ری گول خوردند. و ما باید به خدا پناه ببریم.
انشالله درپناه حق موفق و اهل دل بمانید..

سلام
خیلی خوب، انشاء الله در اولین فرصت هم سری به وبلاگ شما دوست عزیز میزنم

بهرام پنج‌شنبه 10 آذر 1390 ساعت 12:52 http://ostadiha.blogfa.com

با عرض سلام و تسلیت ایام شهادت امام حسین (ع) و یارانشان ؛منتظر لینک تعزیه ها هستم.چنانچه قبل از تاسوعا و عاشورا آنها را در وبلاگ قرار دهید مناسب تر است.
لطفا چنانچه اینکار را کردید حتما در بخش پیامها روستا پیام بگذارید و مرا نیز با خبر کنید
التماس دعا

سلام
ممنون از اینکه به ما سر زدید
در همین فکر بودم که تا قبل از تاسوعا قرار بدهم
انشاء الله فردا صبح مطلب را قرار خواهم داد

سید پنج‌شنبه 17 آذر 1390 ساعت 07:32 http://tavosebehesht.blogfa.com/

بنظرم تاکید زیاد بر این داستانها هر چند ممکنه واقعیت داشته باشه اما تاثیر منفی بر مستعمین داره چرا که با تکرار بیش از حد آنان فکر می کنند کهاصل داستان واقعیت نداشته و دروغه و سخنران و... برای پیش بردن نظرش این حرف و داستان را سر هم کرده
در ثانی امام حسین و سایر ائمه نیازی به اینها ندارن که ما بخواهیم اینها را علم کنیم

سلام
خیر، به نظر بنده این واقعیات و تکرارش باعث میشود بیشتر به غیب اعتقاد داشته باشند
کسیکه میداند خدا و امام و معجزه و کرامت و درکل عالم ماوراء و غیب وجود دارد بیشتر بر اصل داستان مطمئن میشود و یکی از کوچکترین آثارش این است که باعث میشود به این مسائل معتقدتر و مطمئن تر شود و خودش در این راهها گام بگذارد و باعث بالا رفتن معرفتش میشود
درصورت شک، اگر اهل علم باشد بدنبال تحقیق میرود که این نیز باعث بالا رفتن حداقل علم میشود
و باید گفت اگر به این چیزها نیازی نبود، امام(ع) آنرا انجام نمیداد!!!
امام(ع) به کسی نیاز ندارد (البته به معنای نیاز، چون خداوند متعال ایشان را کافیست؛ طبق گفته و حدیث خودشان) اما به افراد آگاه و با بصیرت و با معرفت نیاز دارند به معنایی فراتر از نیاز
این افراد چه باشند چه نباشند برایشان فرقی ندارد ولی برای ما فرق میکند، این ما هستیم که باید به این منابع عظیم و ذخائر الهی چنگ بزنیم و از وجودشان (نه فقط بصورت مادی و حاجت دنیایی) استفاده لازم را ببریم
ایشان برای هدایت ما آمده اند و این مسئولیتی است از طرف خداوند که ما را هدایت کنند که نه تنها باعث تحقق وعده الهی (ظهور امام زمان(عج)) میشود، بلکه فواید بسیاری دارد

سید پنج‌شنبه 17 آذر 1390 ساعت 14:28 http://tavosebehesht.blogfa.com/

سلام
ممنون از پاسخ شما
میخام بگم افراط خیلی بده و ضررش بیش از نفعش است
مثلا ما بگیم یک جایی یک مسیحی بود و... و... شبهه عدم صحت ان در نظر مخاطب پیش میاد
اگر حرفی که می زنیم مستند باشه بهتره
توی وبلاگم سعی کردم این اصل را رعایت کنم
به هر حال ممنون

سلام
خوب هر وقت افراط شد اون موقع بگید!!! الآن که افراطی در کار نبود و نیست
سعی شد عین حقیقت بیان شود تا شاید تلنگری باشد بر افراد نا امیدی که ائمه معصومین(ع) را فراموش یا به آنها بی اعتنا هستند و البته قویتر شدن اعتقاد افراد آگاه و مخصوصآ اینکه بدانیم این ما هستیم که با برگزاری عزا و شرکت در این مراسم، به این خاندان نیاز داریم
البته در مورد استنادش صحیح گفتید، کوتاهی از من بود که سند قرار ندادم
عین حقیقت از روی یک سایت معتبر کپی گرفتم و البته بنا به اعتبار اون سایت سندی ارائه نکردم
هرچند این کار کوچکی است در حق مردم و از این قبیل الطاف بارها شامل حال مسلمان و غیر مسلمان و حتی انسان و جن و حیوان شده و جای تعجب نیست ولی بهتر بود حداقل منبع آنرا اعلام میکردم
درصورت توان به روی چشم

سید جمعه 18 آذر 1390 ساعت 01:37 http://tavosebehesht.blogfa.com/

اومدم ممنون

سلام
لطف کردید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد