شور به پا میکند خون تو در هر مقام - شعر عاشورا

شور به پا میکند خون تو در هر مقام - شعر عاشورا

 

************ 

  
شور به پا میکند خون تو در هر مقام
میشکنم بی صدا در خود هر صبح و شام
 
باده به دست تو کیست؟ طفل شهید جنون 

پیر غلام تو کیست؟ عشق علیه السلام 
 
بر رگ عطشانتان، شهد شهادت به نوش
میشکند تیغ را، خنده خون در نیام
 

ساقی بی دست شد، خاک ز می مست شد
میکده آتش گرفت، سوخت می و سوخت جام
 
بر سر نی میبرند ماه مرا از عراق
کوفه شود شامتان، کوفه مرامانِ شام 
 
از خود بیرون زدم، در طلب خون تو
بنده حرّ توام، اذن بده یا امام
 
عشق به پایان رسید، خون تو پایان نداشت
آنک پایان من در غزلی ناتمام
 
************  

لینکهای مرتبط:

نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت - شعر عاشورا

متن کامل ترکیب بند زیبای محتشم کاشانی - باز این چه شورش است  

ماجرای خواب مقبل کاشانی