گذری کوتاه بر زندگی شهید مطهری
پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفت و به فراگیری دروس ابتدایی پرداخت.در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت کرد و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال ورزید. در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم شد در حالی که به تازگی موسس گرانقدر آن آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آیات عظام سیدمحمد حجت، سیدصدرالدین صدر و سیدمحمد تقی خوانساری به عهد گرفته بودند.
در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیتالله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی (به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سیدمحمد حسین طباطبائی (در فلسفه : الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره گرفت. قبل از هجرت آیتالله العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد میرفت و از محضر ایشان استفاده میکرد.
مولف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیتالله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهرههای معنوی فراوان برد. از اساتید دیگر استاد مطهری میتوان از مرحوم آیتالله سیدمحمد حجت ( در اصول) و مرحوم آیتالله سیدمحمد محقق داماد (در فقه) نام برد.
وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشت و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بود. در سال 1331 که از مدرسین معروف حوزه بود، به تهران مهاجرت کرد. در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی پرداخت. در سال 1334 اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل شد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز کرد.
در سالهای 1337 و 1338 که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل شد، استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن و در طول سالهای 1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد این انجمن بود که بحثهای مهمی از ایشان به یادگار مانده است.
کنار امام بوده است به طوری که میتوان سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاشهای او و یارانش دانست.
در ساعت 1 بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر و به زندان موقت شهربانی منتقل و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی شد.
پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد شد.
پس از تشکیل هیاتهای موتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند تن دیگر از شخصیتهای روحانی عهدهدار رهبری این هیئتها شد. پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت توسط شهید محمد بخارایی کادر رهبری هیاتهای موتلفه شناسایی و دستگیر شد، ولی از آنجا که قاضی یی که پرونده این گروه تحت نظر او بود مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود به ایشان پیغام فرستاد که حق استادی را به جا آوردم و بدین ترتیب استاد شهید از مهلکه جان سالم بدر برد. در این زمان وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاهها، انجمن اسلامی کردن محتوای نهضت اسلامی پزشکان، مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و غیره ادامه میداد.
به طور کلی استاد شهید که به یک نهضت اسلامی معتقد بود نه به هر نهضتی، برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاشهای ایدئولوژیک بسیاری نمود و با شرکت در تأسیس حسینیه ارشاد با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد.
در سال 1348 به خاطر صدور اعلامیهای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به سر برد.
از سال 1349 تا 1351برنامههای تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل شد. در حدود سال 1353 ممنوعالمنبر شد و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
اما مهمترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پر برکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصاً در سالهای 1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپزده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود رسید.
گذشته از حضرت امام، استاد مطهری اولین شخصیتی است که به خطر سران سازمان موسوم به « مجاهدین خلق ایران » پی برد و دیگران را از همکاری با این سازمان باز داشت و حتی تغییر ایدئولوژی آنها را پیشبینی کرد.
در این سالها استاد شهید به توصیه حضرت امام مبنی بر تدریس در حوزه علمیه قم هفتهای دو روز به قم عزیمت و درسهای مهمی در آن حوزه القا و همزمان در تهران نیز درسهایی در منزل و غیره تدریس کرد.
در سال 1355 زودتر از موعد مقرر بازنشسته شد. همچنین در این سالها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیتهای روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران »را بنیان گذاشت، بدان امید که روحانیت شهرستانها نیز به تدریج سازمانی پیدا کند.
گرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی پس از تبعید ایشان از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشت، ولی در سال 1355 موفق شد مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزههای علمیه با ایشان مشورت کند.
پس از شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت در خدمت نهضت قرار گرفت و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا کرد. در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار داشت و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتوگو میکرد و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی مینماید.
هنگام بازگشت امام خمینی به ایران مسوولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده گرفت و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود تا اینکه در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سهشنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود با گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت رسید.
اندیشههای متفکر شهید استاد مرتضی مطهری همواره به عنوان اسلامشناسی آگاه، عالمی زمان شناس، دانشمندی دردآشنا و فیلسوفی توانا مورد علاقة فرهیختگان و جوانان فکور بوده و میباشد.
استاد شخصیتی بود که پاسخگویی به شبهات زمانه و مقابله با انحرافات فکری و عقیدتی را وجهه همّت خویش ساخت تا بدانجا که در قبال این مجاهدت عظیم علمی جان خویش را فدای آرمان خود ساخت.
امام خمینی(ره) در پیام تسلیت خویش به مناسبت شهادت استاد فرمودند: «مطهری شخصیتی بود که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد.» این سخن امام جهتگیری اساسی فعالیّتهای شهید را نمایان میسازد. استاد مطهرى هم در علم کلام و احاطه بر اندیشههاى متکلمین اسلامى و هم در فلسفه اسلامى و آگاهى بر نظریات فلسفه اسلامى تبحر خاصى داشت. وى از این جهت بسیار عزیزالوجود و کمیاب بود و از معدود افرادى بود که واقعاً فلسفه اسلامى را درک کرده و لذت آن را چشیده و به اهمیت این میراث گرانبها پى برده بود.
کتابها و مقالاتى که از استاد مطهرى منتشر شد عبارت است از:
مقدمه و پاورقى بر اصول فلسفه و روش رئالیسم، علل گرایش به مادىگرى، انسان و سرنوشت، آشنایى با علوم انسانى (منطق و فلسفه)، تصحیح و تعلیق کتاب التحصیل، بخشى از کتاب سیرى در نهج البلاغه، مقالات فلسفى، نقدى بر مارکسیسم شرح منظومه، شرح مبسوط منظومه، حرکت و زمان، درسهاى شفا، آیینه جام، اخلاق جنسی، استاد مطهری و روشنفکران، اسلام و مقتضیات زمان، آشنایی با علوم اسلامی، آشنایی با قرآن، اصول فلسفه و روش رئالیسم، امامت و رهبری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، انسان در قرآن، انسان کامل، انسان و ایمان، انسان و سرنوشت، بیست گفتار، پاسخهای استاد به نقدهای کتاب مساله حجاب، پیامبر امی، پیرامون انقلاب اسلامی، پیرامون جمهوری اسلامی، تعلیم و تربیت در اسلام، تکامل اجتماعی انسان، توحید، جاذبه و دافعه علی، جامعه و تاریخ، جهاد، جهانبینی توحیدی، حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، حق و باطل، حکمتها و اندرزها، حماسه حسینی، خاتمیت، ختم نبوت، خدمات متقابل اسلام و ایران، داستان راستان، درسهای الهیات شفا، ده گفتار، زندگی جاوید یا حیات اخروی، سیری در سیره ائمه اطهار، سیری در سیره نبوی، سیری در نهج البلاغه، شرح مبسوط منظومه، شرح منظومه، شش مقاله (الغدیر و وحدت اسلامی)، شش مقاله(جهان بینی الهی و جهان بینی مادی)، عدل الهی، عرفان حافظ (تماشاگه راز)، علل گرایش به مادیگری، فطرت، فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ، قیام و انقلاب مهدی، گفتارهای معنوی، لمعاتی از شیخ شهید، مساله حجاب، مساله ربا، مساله شناخت، معاد، مقالات فلسفی، نبوت، نظام حقوق زن در اسلام، نظری به نظام اقتصادی اسلام، نقدی بر مارکسیسم، نهضتهای اسلام صدساله اخیر، وحی و نبوت، ولاها و ولایتها.
درس و بحث علوم رسمى عقلى و نقلى نتوانست مانند بعضى از طلاب حوزه علمیه استاد مطهرى را از قرآن دور نگه دارد. او که به قرآن و معارف قرآنى سخت عشق مى ورزید ارتباط و انس نزدیکى با قرآن داشت.
وى جلسات تفسیر متعددى در تهران داشت. براى نمونه مىتوان جلسه تفسیر ایشان در قلهک که به مدت پانزده سال ادامه داشته است و نیز درسهاى تفسیر ایشان در مسجدالجواد را نام برد.
او نسبت به نهج البلاغه و حضرت على(ع) علاقه خاصى داشت. با این کتاب مانوس بود و معمولاً در سخنرانیها هر جا مناسبتى پیش مىآمد به فرازهایى از نهج البلاغه اشاره میکرد.
به عرفان نظرى و عملى هر دو واقف بود و در این مورد از محضر اساتید متعددى بهره برده بود. به علم اخلاق همانند دیگر فنون فرهنگ اسلامى آشنایى کامل داشت. کتب بسیارى را در علم اخلاق مطالعه کرده بود و به معارف ارزشمندى در مورد فلسفه اخلاق رسیده بود که نمونهاى از آن را مترجم کتاب کلیات فلسفه با استفاده از تقریرات استاد مرتضى مطهرى ذکر کرده است.
شهید مطهری به نیکی میدانست که عدم اشراف روشنفکری دینی بر متون دینی، زمینهساز استنباطهای انحرافی و التقاطی خواهد بود و از این رو تأکید میکرد که باید این قشر تحت نظارت اسلام شناسان به بیان دیدگاههای خود بپردازند و در این صورت است که وجود آنها برای ترویج دین بسیار پرمنفعت و مبارک خواهد بود.
استاد در نگاه دیگران
شهید حجت الاسلام باهنر درباره استاد شهید مطهری گفته است: استاد بزرگوار عمدتا پاسدار اسلام بود و هوشیار در برابر اسلام. یادم نمیرود یک کتابی را ایشان شنیده بود که این کتاب منتشر شده است. ایشان میگفت که این کتاب را از هرجا که هست برای من پیدا کنید ما مامور شدیم برای اینکه بگردیم و این کتاب را پیدا کنیم. گشتیم و بالاخره یک نسخه پیدا کردیم آن نسخهای که به دست ما رسید منحصر به فرد بود، 400 صفحه بود. من با زحمت زیادی دو نسخه فتوکپی از آن گرفتم و یک نسخه خدمت ایشان بردم و یک نسخه پیش خود من ماند.شاید بیست روز بیشتر نگذشت، ایشان فرمودند با این کتاب چه کردی؟ گفتم: من هنوز گذاشتهام انشاءالله وقت کنم مطالعه کنم. بعد دیدم ایشان تمام این کتاب را خوانده فصل به فصلش را تحلیل کرده، نقطههای ضعفش را درآورده و در حدود سیصد و پنجاه مورد علیه اسلام به نام اسلام نوشته شده بود یعنی کتابی که به عنوان یک بحث تاریخی درباره اسلام بود و دقیقا میخواست بگوید این کتاب کتاب اسلامی است بیش از سیصد مورد ایشان در این کتابی که به نام اسلام نوشته شده بود بر علیه اسلام مطلب داشت، نقد کردند و این هوشیاری و این حضور همیشه در صحنه علمی و دفاع فکری از اسلام، بسیار محترم است.
شهید آیتالله بهشتی نیز درباره این استاد شهید گفته است: یادم است که در سال1326 که در قم با آقای مطهری و آقای منتظری و آقایان دیگر علاوه بر درس و بحث و کارهای طلبگیمان همیشه به فکر سامان دادن به روحانیت و پربار کردن این نهاد اسلامی اجتماعی بودیم در همان سال یک حرکتی را در یک جمع حدود 18نفری انجام دادیم که زمینه بود برای همکاری بیشتر و پردوامتردر جلسهها و بحثهای مختلف. همواره این سخن میرفت که باید برای عظمت فکری و معنوی و تعالی اخلاقی و سامان یافتن هرچه بیشتر روحانیت تلاش کرد. در سال 1340 پس از فوت مرحوم آیت الله بروجردی جمعی برای بحث و گفتوگو پیرامون مرجعیت و روحانیت در تهران به وجود آمد مجموعه بحثها در همین کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت تنظیم و چاپ شد. شوری بود در همه برای اینکه باید برای رشد روحانیت و سازماندهی آن تلاش کرد. این شور و علاقه در ایشان و در همه ما همیشه حضور وجود دارد و همیشه در این اندیشهایم که چه خدمتی باید در این راه انجام دهیم. مرحوم آقای مطهری در آخرین سالهای زندگیشان بر آن شدند که سفرهایی مرتب به قم بروند و با شروع بحثهای پرمحتوا برای طلاب درس خواندهتر و فاضلتر، حرکتی را در راه غنای فکری حوزه دنبال کنند و توسعه بدهند، حرکتی که چه بسا میتوانست به ساماندهیهای دیگر بیانجامد. دریغا که این حرکت پر برکت ایشان با شهادتشان ناتمام ماند.
همچنین شهید آیتالله مفتح درباره استاد شهید مطهری گفته است: در آن اوج مبارزات به من میفرمود به خدا اگر امام و رهبر ما پیروز بشود هیچ پستی من نمیخواهم هیچ مقامی نمیخواهم، برای من همین زندگی که الان دارم، کتابخانهام برای من بهترین لذت است من همین را میخواهم که بنشینم و کتاب بنویسیم، بنشینم و تحقیق کنم، بنشینم از اسلام عزیز دفاع کنم، این هدف من است؛ بنابراین، این کوشش و این تلاش، ارزش شخصی برای من نیست و دیدیم راست میگفت و پس از پیروزی با اینکه در سطح بسیار بالایی قرار داشت (ما اگر یک مطلبی را میخواستیم خدمت امام بگوییم همه دوستان ما فکر میکردند تنها فردی که امکان دارد با امام صریح صحبت کند و امام علاقه به او دارد و او را میپذیرد فورا میگفتیم برویم خانه آقای مطهری به آقای مطهری بگوییم ایشان خدمت امام عرض کنند چون میدانستیم امام به ایشان علاقه دارد) میگفت من که مشغول تحقیق و تالیف برای من منصب و مقام مهم نیست جز همین که مشغول تحقیق و مشغول نوشتن کتاب و مقالات باشم.
آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز درباره استاد شهید مطهری گفته است: باید گفت دارای نقش اساسی بود، هم از نظر فکری – چه ایشان پلی شده بود بین دانشگاه، فیضیه، روحانیت و قشر دانشگاهی و حتی بازاری – و هم در مبارزات. سال 41 که مبارزاتشان شروع شد نقش درجه بالایی داشت. چهار پنج نفر بودند که سرپرستی گروه موتلفه را که در شکل دادن به مبارزات اسلامی در سال 41 و 15 خرداد 42 بسیار موثر بودند به عهده داشتند. آقای مطهری جزو گروه پنج نفری بود که میگردادند و حتی واسطه بود بین امام و اینها و روی هم رفته باید سهم قابل توجهی برای ایشان در شکلگیری مبارزات اسلامی که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد، قائل باشیم.سال آخر هم که سال اوج اعتراضات و مبارزات ایران بود ایشان در کانون و کادر مرکزی گرداننده این جریانات سال آخر بود و وقتی هم میرسیم به تشکیل حکومت اسلامی، ایشان از طرف امام مامور شده بودند امام چهار پنج تا اسم به ایشان داده بودن که ایشان آمدند هسته اصلی شورای انقلاب را تشکیل دادند و بعد همان بود که کم کم توسعه پیدا کرد که حکومت قانونگذاری و اجرایی بعد از انقلاب را اجرا کردند و حتی وقتی امام از پاریس برگشتند و نقطه مهم آن روز منزل امام بود، ایشان با همه گرفتاریهایی که داشتند (عضو شورای انقلاب بودند، عضو گروه سرپرست اداره منزل امام هم بودند) چون آن روز اداره منزل امام فوق العاده اهمیت داشت به این کار پرداختند و درماههای اول تشکیل حکومت اسلامی ایشان نقش بعد از امام را داشتند ایشان جزو آن چهار پنج نفر بودند.
مقاله ای از پسر استاد با عنوان "از ایران اسلامی تا اسلام ایرانی" که به همین مناسبت بتازگی منتشر شده است.
منبع: سایت سافت گذر
در انتها به مناسبت روز معلم یه شعر میزارم حال کنید:
اولین روز دبستان بازگرد کودکیها شاد و خندان بازگرد
بازگرد ای خاطرات کودکی بر سوار اسب های چوبکی
خاطرات کودکی زیبا ترند یادگاران کهن مانا ترند
درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه و خروس روبه مکار و دزد چاپلوس
کاکلی گنجشککی باهوش بود فیل نادانی برایش موش بود
روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است
با وجود سوز و سرمای شدید ریز علی پیراهن از تن می درید
تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبرا می شدیم
پاک کن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود برگ دفترهامان به رنگ کاه بود
مانده در گوشم صدایی چون تگرگ خش خش جاروی بابا روی برگ
همکلاسی های من یادم کنید باز هم در کوچه فریادم کنید
همکلاسی های درس و رنج و کار بچه های جامه های وصله دار
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می شد باز کوچک میشدیم لااقل یک روز کودک میشدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای معلم نام و هم یادت به خیر یاد درس آب و بابایت به خیر
ای دبستانی ترین احساس من باز گرد این مشق ها را خط بزن
باتشکر
.......خدا نگهدار.......
سلام
با صیحه آسمانی بروزم
موفق باشید
شما هم با افتخارلینک شدید
یا علی
سلام
به روی چشم!
ممنون از لطفتون
باتشکر
.......خدا نگهدار.......
بسم الله الرحمن الرحیم[گل] اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم[گل]
با سلام و احترام
شهادت حاصل عمر حضرت امام خمینی (ره) شمع تاریخ بشریت و معلم بزرگ
فقه و اخلاق وفلسفه وعرفان و قرآن و... علامه شهیدآیت الله مرتضی مطهری
بر دانش پژوهان حوزه و دانشگاه وعموم ملت رشید ایران اسلامی تسلیت باد.
وهم چنین این روز بزرگ ، بر انسان سازان ارجمندی که ایشان را به نام معلم
میشناسیم گرامی باد و حقیر با افتخار بوسه بر دست تمام معلمین و اساتید
متعهد می زنم و بر این بوسه مباهات می کنم[گل][گل][گل][گل][گل]
معلمین عزیز و ای همکاران پیامبران(ع) روز معلم بر شما مبارک[گل][گل][گل]
......................
مطلب کوتاهی تقدیم شده درصورت داشتن فرصت حقیر را سرفراز فرمائید[گل]
سلام
شما هم یه روی چشم.....میام
باتشکر
.......خدا نگهدار.......
سلام
می بینیم که عزیزی مثل شما وارد نوشتن و ترویج دین شده است بسیار خوشحالم
اما چند توصیه دارم
دل نوشته درعصر امروز خوب است اما اگر دل نوشته کار می کنی دیگر نباید خبر بگویی
معمولا وبلاگهایی که از هر دری چیزی می گویند بسیار دوام نمی اورندو مخاطبان زیادی هم نمی تونندجذب کنند
تخصصی در یک مورد کار کن که چشم به هم بگذاری می بینی چند سال گذشته و به جای اینکه از هر دری چیزی گفته باشی در یک حوزه تخصص بسیار خوبی کسب کرده ای
حال اگر می خواهی در مورد امامت وولایت کار کنی که چه بهتر
موفق باشی
سلام
خودم هم در موردش فکر کردم ولی.....در قسمت افتتاحیه و Header وبلاگ همین موضوع رو یه جور دیگه (اونجور که میخوام) نوشتم
راستش منظورم از دل نوشته اینه که هرچی دلم بخواد و ازش خوشم بیاد و برام جالب باشه یا فکر کنم موثره!!!
گاهی از یه خبر خوشم میاد، گاهی از یه نامه، گاهی زندگی نامه، گاهی نقد یه مطلب و..... گاهی هم خواننده ها میگن در فلان مورد یا در مورد یه مطلب سوالی دارن، منم تحقیق میکنم جواب رو بدم، میبینم خوب دراومد، بعنوان مطلب جدید میزارم!!!
البته اگه تخصصی بخوام کار کنم خوبه ولی خودم اینجوری راحتترم، چون در هیچکدوم از این زمینه ها اونقدر اوستا نیستم که بخوام ریز وارد بشم و اونقدر هم خراب نیستم که هیچی نگم.....به اندازه وسعم میگم و یه خوبی دیگه اینه که همه جور خواننده میان وبلاگم!!!
اینش خیلی خوبه
البته این نظر خودمه.....اگه فکر میکنید راه بهتری هست پیشنهاد کنید.
ممنون از اینکه به ما سر زدید و تشکر مضاعف از توجهتون به مطالب وبلاگ و مخصوصآ این پیشنهادتون
منتظر پیشنهادات و بازدیدهای بعدیتون هستیم
باتشکر
.......خدا نگهدار.......