ما خامنه ای را دوست داریم؛ ما خانه نداریم نامه تکان دهنده دختر بچه روستایی به گروه جهادی نامه ای که اشک را مهمان چشم های بچه های جهادی میکند
کلا از این جور اتفاق ها خیلی در اردوهای جهادی می افتد. نامه هایی که بچه ها می نویسند، درد دل هایی که مادر ها دارند،بغضی که می توانی رد آن را در نگاه سنگین پدرها ببینی... بچه های جهادی دلشان صندوقچه این جور حرف هاست. حرف های دلی. حرفهایی که مالِ دل کویر است. فقط می توانی در روستا آن ها را ببینی و بشنوی. حالا هر چه قدر هم من بگویم،بچه مرفه های تهرانی که اوج سختی کشیدن شان ترافیک اتوبان صدر است،چه می فهمند از حرف های من؟ چه می فهمند که خانه نداشتن کبری چه دردی به جان بچه های حهادی می دهد. چه می فهمند این که کبری "خامنه ای" را دوست می دارد چه قندی در دل ما آب می کند...
حضرت رقیه(سلام الله علیها) رو چقدر می شناسید؟ پیشنهاد میکنم کلیپی که گذاشتیم رو حتما نگاه کنید. با دیدن این کلیپ شاید بهتر بتونید متوجه بشید علت اینهمه کرامت از کودکی خردسال چیست.
هر کی این کلیپ رو ببینه ممکن نیست چشم هاش "بارانی" نشه ... مگر اینکه...!!