ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
قرآن، منبع بسیاری از دانشها، علوم و آگاهیها است ولی بر اساس آنچه که بسیاری از بزرگان دینی و کارشناسان این عرصه بیان میکنند از آنجایی که مسلمانان آنچنان مراجعهای به آن ندارند جامعه آنان همواره با مشکلات بسیاری در طول تاریخ گرفتار بوده است.
بخشی از مفاهیم آیه 30 سوره «فرقان» به توجه نکردن مسلمانان به کتاب آسمانیشان میپردازد که در ادامه به متن، ترجمه و برخی مفاهیم مرتبط با آن اشاره میشود:
«وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا»
«پیامبر (در روز قیامت از روی شکایت) میگوید: پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند.»
برخی از مفاهیم مرتبط با آیه:
این آیه، از گلایه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) سخن میگوید و آن حضرت چون «رحمة للعالمین» هستند نفرین نمیکنند.
حضرت امام رضا(علیه السلام) فرمودند:
«دلیل آنکه در نماز، قرآن میخوانیم آن است که قرآن از مهجوریت خارج شود.»
در روایات آمده است:
«هر روز 50 آیه از قرآن را بخوانید و هدفتان رسیدن به آخر سوره نباشد. آرام بخوانید و دل خود را با تلاوت قرآن تکان دهید و هرگاه فتنهها همچون شب تاریک به شما هجوم آوردند، به قرآن پناه برید.»
«هجر» جدایی با عمل، بدن، زبان و قلب را شامل میشود.
رابطه میان انسان و قرآن، باید دائمی و در تمام زمینهها باشد، زیرا کلمه «هجر» در جایی به کار میرود که میان انسان و آن چیز رابطه باشد.
بنابراین، باید تلاشی همه جانبه داشته باشیم تا قرآن را از مهجوریت درآورده و آن را در همه ابعاد زندگی، محور علمی و عملی خود قرار دهیم تا رضایت پیامبر عزیز اسلام را جلب کنیم.
نخواندن قرآن، ترجیح غیرقرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبر نکردن در آن، تعلیم ندادنش به دیگران و عمل نکردن به آن، از مصادیق مهجور کردن قرآن است. حتی کسی که قرآن را فرا گیرد؛ ولی آن را کنار گذارد و به آن نگاه نکند و تعهدی نسبت به آن نداشته باشد، او نیز قرآن را مهجور کرده است.
اقرار بعضی بزرگان درباره مهجوریت قرآن
الف) ملاصدرا در مقدمه تفسیر سوره «واقعه» میگوید:
“بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسی هستم؛ ولی همین که کمی بصیرتم باز شد، خود را از علوم واقعی خالی دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبر در قرآن و روایات محمد و آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بروم. یقین کردم که کارم بیاساس بوده است؛ زیرا در طول عمرم به جای نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید، تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم…
ب) فیض کاشانی(ره) میگوید:
“کتابها و رسالهها نوشتم، تحقیقاتی کردم، ولی در هیچ یک از علوم، دوایی برای دردم و آبی برای عطشم نیافتم، بر خود ترسیدم و به سوی خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمق در قرآن و حدیث هدایت کرد.”
ج) امام خمینی(ره) در گفتاری از اینکه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نکرده، تاسف میخورد و به حوزهها و دانشگاهها سفارش میکند که قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه رشتهها، مقصد اعلی قرار دهند تا مبادا در آخر عمر بر ایام جوانی تاسف بخورند.