ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
جواز ازدواج موقت از زبان امام محمد باقر (ع) در مناظره با عبدالله بن معمر لیثی
«عبدالله بن مُعَمّر» به حضور امام باقر (ع) رسید و گفت: به من خبر رسیده که تو به جواز صیغه (ازدواج موقت) فتوا میدهی؟!
امام باقر (ع) : خداوند چنین ازدواجی را در قرآنش (1) حلال کرده، و رسول گرامی (ص) ، نیز آن را سنت خویش قرار داده و به آن عمل کرده است.
عبدالله: ولی عمر بن خطاب از آن نهی کرده است.
امام باقر (ع) : تو بر قول صاحب و رفیق خودت (عمر) باش، و من بر طبق قول رسول خدا (ص) رفتار میکنم.
عبدالله: آیا خوش داری که شخصی یکی از زنهای منسوب به شما را صیغه کند؟
امام باقر (ع) : ای احمق! صحبت زنان و خوش داشتن، در اینجا دلیل جواز و عدم جواز نیست؛ آن خدایی که در قرآنش صیغه را حلال کرده و آن را برای بندگانش روا داشته از تو و از آن کسی که از روی زور آن را نهی نموده، غیرتمندتر است. از تو میپرسم آیا خوش داری بعضی از زنان خویشاوند تو همسر یکی از بافندههای مدینه شود؟
عبدالله: نه، خوش ندارم.
امام باقر (ع): چرا حلال خدا را (براساس خوش داشتن و یا خوش نداشتن) حرام میکنی؟
عبدالله: من حلال خدا را حرام نکردهام، ولی بافنده، تناسبی با خانواده ما ندارد.
امام باقر (ع) : خداوند متعال عمل همان بافنده را میپسندد و به کارش راغب است، و حوریه بهشت را (به خاطر ایمان و عمل نیک بافنده) همسر او میگرداند ولی تو بر اثر خودخواهی و غرور، نسبت به او بی میل هستی، و او را برای ازدواج نمیپسندی. چرا میل و هوای نفس خود را به دستور خداوند مقدّم میداری؟
عبدالله در برابر بیان مستدل و کوبنده امام باقر (ع) لبخندی زد و گفت: «تصور نمیکنم جز اینکه سینههای شما مرکزهای رویش درختهای علم است که میوه آن درختها برای شما است و برگهایش برای مردم...؟!
پی نوشت:
1. فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ... (سوره نساء، آیه 24)