ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
هدف متوکل از احضار یا دعوت امام هادی (ع) به سامره نزد خود و یارانش، محو کردن او در حاشیه دربار خلافت بود، تا چیزی از امور ایشان از وی مکتوم نماند.
امام با خویشتندارى در برابر آنان تظاهر به این می کرد که آنچه درباره وى عمل مىکنند مورد قبول اوست و به هرحال با سیاست دولت عباسیان موافق است. دعوت به ضیافت را از طرف آنان مىپذیرفت و بر خوانشان - سر سفره- مىنشست و در مجالس و مراسم آنان شرکت مىجست.
این موضع امام هادی (ع) در برابر دولت، مسامحه یا چشم پوشى یا فروتنى نبود. زیرا چنین چیزى با شخصیتى مانند شخصیت امام هادی (ع) مطابقت نداشت.
هر گونه فروتنى امام هادی (ع) در برابر دستگاه به این معنى بود که بر ضد مصالحعالى اسلام رفتار کرده است. اگر دولت احساس می کرد که ایشان از مواضع خود چشم پوشیده است، بالاترین مقام و موقعیت و جاه و جلال را تقدیم وى می کرد، بى آن که وى را وادار به اقامت اجبارى و مراقبت شدید کند.
امام هادی (ع) توجه داشت که سیاست ستمگرانه حکومت نسبت به او روز به روز تندتر و بیشتر مىشود تا جایی که متوکل در پایان حکومت خود به علت سعایت ها و خبرچینىها بر ضد امام هادی (ع)، او را زندانى کرد. آن اخبار، متوکل را هوشیارمی کرد و شک را در او بیدار مىساخت و وادارش مىنمود تا خانه امام هادی (ع) را در مراقبت شدید قرار دهد تا از صحت و سقم آن اخبار آگاه گردد.